Saturday 29 June 2013

كاما سوترا

منتظرش باش
پيش از شراب به او آب هديه كن
و به كبک هاى دوقلو كه بر سينه اش غنوده اند چشم مدوز
منتظرش باش
آنگاه كه جامش را بر مرمر طاقديس مى نهد
دستش را آرام لمس كن، كه گويى شبنم از آن برميگيرى
منتظرش باش
با او سخن بگو آنسان كه نى با تار لرزانِ ويولن سخن مى گويد
چونان كه گويى هردو شاهد فردايتان هستيد كه رقم مى خورد
منتظرش باش
و شب اش را جلا دِه، نگين به نگين
منتظرش باش
تا آنگاه كه شب به تو بگويد جز شما كسى در وجود نيست
منتظرش باش

با تلخیص: احمد محمود.
ترجمه: تراب حق شناس

No comments:

Post a Comment