Friday 6 December 2013

نجات

عشق نمی میرد اگر سلاخی اش نکنیم.
فقط هوای تازه می خواهد .. نفس .. جان .
باید شعور حس آب بود در جسم ترد جوانه .. زندگی.
باید دست بود در چشم آبی غریق .. معجزه.
باید که نور بود در شب قطبی شکار نیمه جان .. امید.
باید رسن شدن، پای توله اسب وحشی چموش .. رها.
باید بهار بود پشت منظر غبارود پنجره .. خاطره.
باید نسیم بود صورت خشک و خسته را .. نوازش اش کنیم.
باید که عشق را در آغوش به خانه برد .. تا ذوب شود و بعد عطر ملایمش فضا پرا کن لحظه ها شود.

No comments:

Post a Comment