اثر جدید جعفر پناهی تامل برانگیز است."این فیلم نیست" مرزهای یک هنرمند را تعریف می کند ،و به زیبایی به یادآوری می کند که مرز و محدودیت در هنر جایگاهی ندارد. آنچه به خوبی در این نیمه مستند عیان است استفاده به جا از عناصر نور و صدا و صحنه است در انتقال تمامی خواسته های ذهن کارگردان،به گونه ای کاملا کنایه مند. این فیلم نیست، د ر تیراژ پایانی به اوج می رسد، جایی که به جای نام تمام کادر فنی فیلم نقطه گذاشته می شود! استفاده از شب چهارشنبه سوری به عنوان فضای حاکم و دردهای یک فیلم ساز در غلبه بر محدودیت هایش فضایی به غایت غم انگیز از وضعیت هنرمندان در ایران امروز را به رخ می کشد.
این فیلم من را به یاد حرف حاتمی کیا انداخت: که "شاخک های هنرمند باید از افراد دیگر جامعه حساس تر باشد"، به راستی هنر در دل تمام ناتوانی ها و ناکامی ها، محدودیت ها را در هم می شکافد و تنها به هدف غایی خود که آزادی روح آدمی است می اندیشد. آنچه که در خور اهمیت است رسالت هنر و هنرمند است که به زیبایی هر چه تمام تر در شکستن تمام مرزهایی است که انسان ها و سیاست ها واضعان آن اند ،هر آنچه که بخواهد او را محدود کند از او شخصیتی آزاده تر و فرارونده تر می سازد،دستیایی و فراروی از مرزهایی است که طیف عمومی جامعه ناتوان در پیمودن آن اند . محرومیت توانمندی او را و تفاوت او در قدرت خلق با سایر هنرمندان بیش از هر زمان دیگری بارز می سازد.
لینک فیلم کامل
No comments:
Post a Comment