قلبم را کندند و بردند
و من حیران دست بر سینه ای خالی می فشارم
تا باور کنم که زنده ام، که نیستم
فقط هنوز ریه ها کار می کنند
و مغز در مدارهای خود دچار پر کاری شده
ناآرام بایگانی اش را زیر و رو می کند
و من دست بر سینه خالی ام...
و من حیران دست بر سینه ای خالی می فشارم
تا باور کنم که زنده ام، که نیستم
فقط هنوز ریه ها کار می کنند
و مغز در مدارهای خود دچار پر کاری شده
ناآرام بایگانی اش را زیر و رو می کند
و من دست بر سینه خالی ام...
No comments:
Post a Comment