جایی نوشته بود:
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ایمان بیاوریم به ویرانههای باغ تخیل به داسهای واژگون شدهی بیکار...
با خودم گفتم: FUK YOU فروغ با اون زبون تلخت لعنتی .. تازه دارم سعی می کنم یه کم، کم بار چند روزی زندگی کنم..
بعد دوباره یکی اون ته مه ها خیلی آروم و ریز ریز دوباره می خونه..
ایمان بیاوریم ..
ویرانه های تخیل
داس های بی کار
می زنه زیر خنده .. واقعیت هست با انکار یا بی انکار تو
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ایمان بیاوریم به ویرانههای باغ تخیل به داسهای واژگون شدهی بیکار...
با خودم گفتم: FUK YOU فروغ با اون زبون تلخت لعنتی .. تازه دارم سعی می کنم یه کم، کم بار چند روزی زندگی کنم..
بعد دوباره یکی اون ته مه ها خیلی آروم و ریز ریز دوباره می خونه..
ایمان بیاوریم ..
ویرانه های تخیل
داس های بی کار
می زنه زیر خنده .. واقعیت هست با انکار یا بی انکار تو
No comments:
Post a Comment